میدانی عزیزم.

آنقدر که تویِ دلم را میفشارم، آنقدر که میچِلانَمَش، تو هم میلولی به‌هَم، میانِ رَگها و مویرگهایِ قلبم.

آنقدر حرف تویِ دلم مانده که غمبادَم اَبَدی شده؛ آنقدر به خودم گفته‌ام: بعضی رابطه‌ها باید تمام شوند. بعضی آدمها باید بِروند. تو هم باید بِروی از بعضی آدمها.

آنقدر بعضی چیزها اذیتم میکند، که نمیتوانم به کسی بگویم، جز تو. 

البته گفتنش به تو هم فایده‌ای ندارد. میشِنوی و هیچ. نمیتوانی هم‌پایِ حرفهایِ قلبم باشی. همراهِ دردهایم. 

 

میدانی چه چیزی اذیتم میکند الان؟

کاش رمزگُذاری میکردیم لااقل. مثلاً میگفتم: شکلات؛ و تو میفهمیدی دلم چایی میخواهد.

 یا مثلاً میگفتم: فلان رمز؛ و تو میفهمیدی چه چیزی الان دارد اذیتم میکند و توی رَگانم میلولد و هِی به استخوانهایَم میخواهَد حمله کند.

-

چه خوب است که نمی‌خوانی‌َم. چه خوب است که اینجا، اَمن‌تَرین است.

-

میدانی عزیزم؟

زندگی بازیِ "بیرحمی"هاست. بیرحمیِ آدمها. این را از خودم فهمیدم. و از تو.

آنقدر که ما مظلوم‌ترین بی‌همدیگرهایِ جهان بودیم، هیچکس نبود. آنقدر که تو نبودی، همه بودند. آنقدر که تو اِجحاف کردی، همه خندیدند بَر اصولِ مِهر. آنقدر که من تنها بودم، هیچکس نبود. آنقدر که به پایَت ماندَم، هیچکس نمانـْد. آنقدر که یکباره رفتم از تو، تا به اَبَد، هیچکس نرفت. آنقدر که اشک ریختم و ریختم و ریختم، دیگر اشکی برایم نمانـْد.

میدانی عزیزم؟ عشق ما، آنقدر درداَندود بود، که همان نبودَنش، صدشَرَف دارد به بودَنش.

دردِ ما پنجره‌هایِمان بود. هَست. پنجره‌هایی که به رویِ عشق و زندگی گشوده‌ایم. موازی نبودیم محبوبِ من. نیستیم.

موازی نبودیم جانِ من.

وگرنه، میتوانستیم تا آخر دنیا، موازی برویم و بخندیم. ( جریانِ آن دو خطِ موازی که میگویَد به هم نمیرسند را وِل کن. این احمقانه‌ترین تعبیری‌ست که سالهاست از عشق، به گوشِ ما خوابانده‌اند. )

 

پنجره‌هامان. آه.  محبوبِ من. پنجره‌هایِ بی‌دفاع و آزُرده‌خاطرِ‌مان.

 

کاش میدانستی چه چیزی الان چنگ می‌اندازد تویِ دلم. کاش میتوانستم بگویَمَت. کاش اگر هم میتوانستم بگویِمَت، درکم میکردی. تمامِ این مدت هرچه گُفتَمَش درکم نکردی.

 کاش وقتی آدم تویِ دلش رَخت‌شورخانه باشد، بِتواند رَخت‌ها را جمع کند، و بِبَرَتِشان بالایِ پشتِ‌بامِ دلش، رویِ طناب پَهنِشان  کند تا خُشک شوند.

آه. عزیزم. نمیدانی چه رَختی میشویَند تویِ دلم. 

 

آنقدر ,تویِ ,هیچکس ,موازی ,بعضی ,چیزی ,نبود آنقدر ,موازی نبودیم ,هیچکس نبود ,چیزی الان ,اذیتم میکند منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارزانسرای ایرانی مرکز فروش عمده انواع لباس ایرانی زنانه و دخترانه هر چی که بخوای پزشکی مرجع کنکور ایران kitchendecor ادکلن لالیک اخبار جامع تخصصی تکنولوژی و رایانه